گریه کن
مادرم بخوان روضه
روضه هایت همیشه معروف است
کهنه پیراهن آخر روضه ست
روضه از این به بعد مکشوف است
وسط کوچه
اجر پیغمبر
گرچه یکبار شد ادا مادر
شعلهی کینه آتشین مانده
باز یاری مسلمین مانده
شد ادا گرچه با تب سیلی
اجر با تیغ و نیزه ها مانده
کربلا مانده
کربلا مانده
مادرم!
در میانهی گودال
پیکری غرق خون رها مانده
گریه کن
های های
می بارد
خون خورشید تو زِ سر نیزه
تیرها در طواف پیکر او
بوسهی خنجرست و حنجر او
پیش چشمان خستهی زینب
سر او رفته است بر نیزه
چشمهای کبود او مثلِ
چشم نیلی و بیقرارت شد
ضجه می زد
به جای تو آن روز
کهنه پیراهنی که غارت شد
گریه کن
با تلاوت قاری
خون ز لب های او شده جاری
آه از روضه های بی یاری
مشاهده کامل شعرنیستم من حریف این روضه
قلاده ساز عشق را گفتم که از جنس وفا
قلاده ای سازد مرا ، نقشش اَنا کلب الرقیه(س)