قدری برای حال و روز خود دعا کن
الله را بهر شفای خود صدا کن
ای مهربان بانوی من فکر پرت باش
کمتر دعا از بهر این همسایه ها کن
پهلو و بازویت علی را جان به لب کرد
فکری برای اشک چشم مرتضی کن
سفره بدون نان تو لطفی ندارد
برخیز از جا و تنورت را به پا کن
جان حسین و زینبت در آخرین بیت
گوشه نگاهی از کرم بر این گدا کن
محمد رضائی
چه جنونی
که چه ها به ما گذشته
نگو زنجیر
کار از این حرف ها گذشته
جنون منو به لیلیم برسون
که حالمو بدم یه نشون
می خوام ببینه می شم غرق خون
سلام
با پست عاشقیم!!!
منتظر حضور گرم شما هستیم
یا علی