پیمان وفا با نگه مست تو بستیم
بستیم در میکده پیمانه شکستیم
یک دم نسپردیم ره عقل و خرد را
دیوانه تو مست تو از روز الستیم
ناز تو خریدیم به محراب عبادت
قامت چو به قد قامت زیبای تو بستیم
شب بود و من و دل به هوای سر زلفت
دیوانه صفت سلسله ها را بگسستیم
رفتیم به سر منزل عشاق بلا کش
در حلقه سودا زدگان تو نشستیم
وقت است کنی جلوه به خلوتگه عشاق
هرچند که خواریم گل روی تو خستیم
حاج مرزوق