نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

عمه اش گفت خوب شد خوابید ...

نیمه شب در خرابه وقتی که

ربنای قنوت پیچیده

بعد زاری و حق حق گریه

چه شده این سکوت پیچیده

 

عمه اش گفت خوب شد خوابید

چند شب بود تا سحر بیدار

کمکم کن رباب جای زمین

سر او را به دامنت بگذار

 

آمد از بین بازویش سر را

تا که بردارد عمه اش ای داد

یک طرف دخترک سرش خم شد

یک طرف سر به روی خاک افتاد

 

شانه اش را گرفت با گریه

به سر خویش زد تکانش داد

تا که شاید دوباره برخیزد

سر باباش را نشانش داد

 

دید چشمان نیمه بازش را

پلک آتش گرفته اش رابست

دید نیلوفر است با دستش

زخمهای شکفته اش را بست

 

می کشید از میان آبله ها

خار ها را یکی یکی آرام

 

حلقه های فشرده زنجیر

دید چسبیده اند بر بدنش

تا که زنجیر باز شد ای وای

غرق خون شد تمام پیرهنش

 

پنجه بر خاک میزد و می گفت

نیمه جانی به دستها داریم

با ربابش زیر لب می گفت

به گمانم که بوریا داریم

 

کفنش کرد عمه خاکش کرد

پیکری که نشان آتش داشت

یادگاری ولی به دستش ماند

معجری که نشان آتش داشت

 

با همان پیرهن همان زنجیر

دخترک زیر خاک مهمان بود

 داغ اصغر بس است تدفینش

فقط از ترس نیزه داران بود

حسن لطفی

سیدتی رقیه ...

سیلی زدوبعد مدتی فهمیدم

هم اشک یتیم رادرآوردی تو

هم دست به سوی معجرآوردی تو

بگذار برای صبح ، قدری آرام

مأمورطبق مگرسرآوردی تو

 

شد واردشهرمحمل ساداتی

دادند به این قبیله نان خیراتی

ازشام سران کوفه معجربردند

آن روزبرای طفلشان سوغاتی

 

برنیزه پر پرستویم رابردند

سنجاق میان گیسیویم رابردند

تاازگل سرخیالشان راحت شد

بابای گلم النگویم رابردند

 

آن مرد که نای گفتن ازپایش نیست

می گفت بیا بیا که بابایش نیست

سیلی زدوبعد مدتی فهمیدم

که لاله ی گوش من سرجایش نیست

علی زمانیان

از نحوه شهادت او عمه هم شکست

می ریخت لاله لاله غم از عرش محملش

هر دم رسید تا سر بابا مقابلش

 

چشمان نیمه جان و غریبش گواه بود

در آتش فراق پدر سوخت حاصلش

 

هر لحظه در تلاطم طوفان طعنه ها

چشمان غرق خون عمو بود ساحلش

 

چشمش برای دیدن بابا رمق نداشت

از بس که شد محبت این قوم شاملش

 

از لطف دست سنگی یک شهر حرمله

کم کم شبیه فاطمه می‌شد شمایلش

 

روی کبود و موی سپید ارث مادری است

وقتی سرشته از غم زهرا شده گلش

 

جانش رسید بر لبش از دست خیزران

آخر چه کرد طعنة آن چوب با دلش

 

از نحوه شهادت او عمه هم شکست

تا دید داغ تشت طلا بوده قاتلش

 

او هرگز از کبودی بال و پرش نگفت

غساله گفت یک سر مو از فضائلش

 

دستان کوچکش که ضریح اجابت است

دل بسته بر کرامت او چشم سائلش

 

یوسف رحیمی

جارو زدم بابا خونه را با این موهام

جارو زدم بابا خونه را با این موهام 

منتی بزار امشب پا بگذار روی این چشمام

روی دلم غم هجرونه توی چشمام ابر بارونه یکی اشکه یکی خونه بابا

توی حسرت سرت چشم پر آب منه

امشب دیگه شب تعبیر خواب منه

بابا اگر بیای امشب شب تعبیر خواب منه 

قد کمون من یادگار بازاره

وقتی راه میرم بابا شونه هام به دیواره 

کف پاهام پر از خاره

از پر چادر پاره گلهای لاله میباره 

روحم میزنه پر از خونه تنم 

روی زخم های لبت من بوسه میزنم 

عمه حلالم کن خیلی زحمتت دادم 

این محبت های تو نه نمیره از یادم 

شب آخرمه امشب

 رسیده جون من بر لب میسوزم در میون تب 

بابام داره میاد موهام پریشونه 

چشمام مثل دلم یک کاسه خونه

گل بوسه آتش گونه هام رو سوزونده

 روی دست بی جونم جای سلسله مونده 

بی تو تنها به سر بردم

 نبودی تو زمین خوردم

 شبیه غنچه پژمردم

 روی پلک های ترم رد کبودیه 

این یادگاری دست یهودیه 


شب سوم محرم 1392

دانلود با نوای حاج حسن خلج 

پخش و دانلود