نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

روضه خوانان بنویسند که آب آورده


روضه خوانان بنویسند که آب آورده

مشکی از آب نه،از باده ی ناب آورده

...

مست کرده است زن و پیر وجوان را عباس

ساقی از علقمه انگار شراب آورده

آب را زود به تشنه برسانی خوب است

پس عمو آب به خیمه به شتاب آورده

بس که گفته است به دریا که رقیه تشنه است

قطره قطره همه را او به جواب آورده

مشک را دست گرفته است و یا بر دندان

آب کرده است و تا پیش رباب آورده

هر کسی آمده از مشک لبی تر کرده

همه ی اهل حرم را به حساب آورده

اگر اینگونه نبوده است که من می گویم

مانده ام زینب ما اینهمه تاب آورده؟

اگر اینگونه نبوده است پس این ساقی عشق

آب را تا دم خیمه به عذاب آورده

دشت از بوی گل یاس به خود می پیچد

باد از سمت عمو بوی گلاب آورده 

نادر حسینی

قصه از حال و هوای پسرش معلوم است

قصه ی کوچه ی باریک سرش معلوم است

حرف کوچه که بیاید خطرش معلوم است


خوب پیداست زمین خورده کسی در کوچه

جای زانو زدن رهگذرش معلوم است


این زمین خورده زنی بوده جوان ،تقریبا

رد پای پسری دور و برش معلوم است


یک نفر مرد ،نه،نامرد از اینجا رفته

این مغیره که برایم هنرش معلوم است


خبرآمد که به یک ضربه زمین افتاده

فاطمه رفتنی است از خبرش معلوم است


جای سیلی دو سه روزی به سرو رو باقی است

گاه حتی دو سه هفته اثرش معلوم است


هرچه هم روی بگیرد ز علی می فهمد

قصه از حال و هوای پسرش معلوم است


عاقبت منتقم خون شما می آید

صبح وعده شده کم کم سحرش معلوم است

دوباره کوچه و عابر و باز هم در


دوباره کوچه و عابر و باز هم در ،دیوار

گذاشت باز به پهلوی آسمان ،سر، دیوار

زنی که یکطرف ماجراست باید فهمید

که آمده است به یک جنگ نا برابر ،دیوار

وخشت خشت به جنگ توآمده بی بی جان

نگاه کن که چگونه کشیده خنجر، دیوار

بیا که حادثه تا پشت درب خانه رسیده است

و پیش دیده ی مولا گرفته سنگر، دیوار

و در محاصره افتاد زن،می بینم

که یکطرف در و آتش و سمت دیگر ،دیوار

چقدر کرببلا زود اتفاق افناده است

که مثل شمر نشسته است پیش مادر،دیوار

هزار سال گذشته است اگر چه از آن ایام

که بوی سوخته چادر می آید از هر ،دیوار 


نادر حسینی

زهرای ارباب

آتش زدن به دامن آهو جدید نیست

کنج غروب و کوچ پرستو جدید نیست


این دشت اگرچه کوچه ندارد برای ما

سیلی اگر کبود کند رو جدید نیست


کنج خرابه ، مجلس ملعون، درست آه

بر خاستن و دست به زانو جدید نیست


اینجا اگر چه هیچ دری وا نشد ولی

تعبیر تازیانه و بازو جدید نیست


گیرم که میخ جای خودش را به نیزه داد

در ذهن شیعه روضه پهلو جدید نیست


قنفذ و یا که حرمله فرقی نمی کند

زخم زبان شنیدن از او جدید نیست


آن روز چادری فقط افتاد بر زمین

اما نگو که معجر و گیسو جدید نیست؟

نادر حسینی