نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

من گدایم ، گدای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم

مستحق عطای حسینم

 

عشق او مایه سوز و سازم

روی او قبله گاه نیازم

از غلامی او سر فرازم

چاکری بر سرای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم 

دل ز مهر رخش برنگیرم

هر غمش را به جان می پذیرم

این مرامم بود تا بمیرم

زنده چون با ولای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم 

گر چه از حد فزون شد گناهم

پور زهرا بود عذر خواهم

روز محشر مگو بی پناهم

در پنای لوای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم 

او کریم است و از خود نراند

هر گدایی که او را بخواند

فاش گویم که هر کس بداند

من غریق عطای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم

بر سر کوی او من بپاسم

هست بر او امید و هراسم

صاحبم را نکو می شناسم

من سگ با وفای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم

نور صدق و صفا دارد این دل

مهر آل عبا دارد این دل

عقده کربلا دارد این دل

عاشق کربلای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم 

از جوانی به پیری رسیدم

عاقبت کربلا را ندیدم

بار الها ! مکن نا امیدم

من که مدحتسرای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم

تا غمش در دلم خانه دارد

این دلم حال دیوانه دارد

چشمم از اشک پیمانه دارد

روز  و شب در هوای حسینم  

من گدایم ، گدای حسینم 

گریم از ماتم اکبر او

 بر لب تشنه اصغر او

بی تن بی سر و بر سر او

خون جگر در عزای حسینم  

من گدایم ، گدای حسینم 

دردمندم دوا خواهم از او

حال اهل دعا خواهم از او

سینه ای با صفا خواهم از او

چون ( موید ) گدای حسینم

من گدایم ، گدای حسینم

 

من گدایم ، گدای حسینم

 

با عشق کربلا به حسینیه آمدیم


شکر خدا تمامی ما سینه زن شدیم

با روضه های آل عبا سینه زن شدیم

 

اصلاً خدا برای همین آفریدمان

قبل از وجود ارض و سما سینه زن شدیم

 

با عشق کربلا به حسینیه آمدیم

در فاطمیه های خدا سینه زن شدیم

 

رفتیم تا کبوتر گنبد طلا شویم

اما درون صحن رضا سینه زن شدیم

 

دارالولایه های سماوات مال ماست

از آن زمان که ما رفقا سینه زن شدیم

 

از گوشه های سنگر این فاطمیه ها

برخاستیم و با شهدا سینه زن شدیم

 

گاه از نجف مدینه گهی سامرا و گاه

تا خیمه گاه  کرببلا سینه زن شدیم

 

یا صاحب الزمان بهر تسلای قلب توست

گر در عزای جد شما سینه زن شدیم

علمدارحسین

کربلا لبریز عطر یاس شد

نوبت جانبازی عباس شد

 

بازوانش مرگ را بیتاب کر د

تیغهای تشنه را سیراب کرد

 

تا کنون عباسها را دیده ای

بوسه ای از دست آنها چیده ای

 

بنگر این مستان آتش خورده را

بازوان تیر وترکش خورده را

 

ای صبا از ما بگو با کربلا

ای نماز ما به خاکت مبتلا

 

تا به کی دور از تودر خود سوختن

چشم بر راه نسیمت دوختن

 

یا جنون کن راه خود را باز کن

یا مرا آماده پرواز کن

 

بر سر نی زلف ما را تاب ده

ماهیان را رخصت گرداب ده

 

آنچنان کن تا نماند بر زمین

از وجودم غیر آهی آتشین

 

یا قمر بنى هاشم

در حسرت آن کفی که از آب

 برداشت و فرو فکند و بگذاشت


هر موج به یاد آن کف و چنگ

 کوبد سر خویش را به هر سنگ


چون ماه به چهارده برآید

 دریا به گمان فراتر آید


ای بحر بهل خیال باطل

 این ماه کجا و بو فضائل