نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

کوفیان هلهله کردند ...


گریه ها حلقه شدند پا به رکابش کردند


دست ها چنگ زنان مرد ربابش کردند

 

مادر تشنه ی شش ماهه خود اقیانوس است


ربِّ آب است و در این جلوه ربابش کردند

 

بی زره آمده از بس که شجاعت دارد


کس حریفش نشد و زود جوابش کردند

 

تیر مرد افکن و بر طفلک شش ماهه زدند


یعنی اندازه ی عباس حسابش کردند

 

زودرس بود ، بزرگ همه ی قوم شدن


چون خدا خواست بدین شیوه خضابش کردند

 

سر شب شیر نمی خورد و نمی خفت علی


این که خوابیده گمانم که عتابش کردند

 

شور ِ چشم تر او داشت اثر میبخشید


کوفیان هلهله کردند و خرابش کردند

 

باخت چون سر ، به تراش نوک نی منزل کرد


این نگین را ز درون برده رکابش کردند

 

بعد از این خاک سر ِهرچه ثواب است که قوم


هر چه کردند به شه بهر ثوابش کردند

 

نخریدند  دله سوخته ی سلطان را


لیک اصغر جگری داشت که آبش کردند


محمد سهرابی

 


تا که بر روی زمین خیمه‌ی سقا افتاد


پدرت از نفس و مادرت از پا افتاد

 

ناخنت خون شده و چهره‌ی مادر زخمی


آنقدر چنگ زدی تا به رخش جا افتاد

 

به همه رو زدم اما چه کنم ، خندیدند


چشم‌ها  تا که به چشم تر بابا افتاد

 

خواستم  بوسه بگیرم ز لبان خشکت


گذر حرمله افسوس به اینجا افتاد

 

حنجر نازکی انگار ترک خورد و شکست


کودکی بال زد اما ز تقلا افتاد

 

دست و پا می‌زدی و هلهله‌ها می‌آمد


عرق  شرم پدر وقت تماشا افتاد

 

همه‌ ی آرزویم بود زبان باز کنی


ولی انگار که یک فاصله اینجا افتاد


حسن  لطفی



دیگر پست های مرتبط با حضرت علی اصغر علیه السلام :


این صدای باران نیست وای


پدرش چیز زیادی که نمی خواست فرات


معبر آسمان


تا ابد جلوه گه حق و حقیقت سر توست

گفتی ای یار آخرم ...


هر چه باشم منم  علی هستم

از چه با بی  کسیت میسازی ؟


تو مرا با خودت  ببر بابا

جان عمّه قسم ،نمی بازی


یاد دارم مرا  بغل کردی

گفتی ای یار آخرم نازی


عنوان تصویر : ای کاش کربلا ...

شعر حضرت علی اصغر علیه السلام 

پدر ِ فاطمیه، صبح ِ مُحَرَم هستی


شخص ِ مُفرد که تو مظلوم ِ دو عالم هستی


پدر ِ فاطمیه، صبح ِ مُحَرَم هستی


...


ربع ِ یک قرن سکوت از لبِ تو میبارد


ای غریبانه ترین گریه یِ شب یا اول


تک بیتی درباره امام علی ، شعر هروله امام علی

پر پرواز و بالِ پروازی


یا بن خیر النساء خداحافظ

در پناهِ خدا ، خداحافظ

تو هنوزم مرا نبوسیدی

پدر تشنه ها خداحافظ

دست کم می شود مرا ببری

مرد بی انتها خداحافظ

خواهشی قبل  بُردنم دارم

التماس دعا خداحافظ

 

بی قراری ، قرار می خواهی

من نمردم ، که یار می خواهی

 

پر پرواز و بالِ پروازی

انتهای زمان آغازی

چه کنم یار کوچکت باشم

چه کنم تا دلت شود راضی

اکبرت رفت با عمو ، چه شود؟

یک نگاهی به من بیندازی

هر چه باشم منم علی هستم

از چه با بی کسیت میسازی ؟

تو مرا با خودت ببر بابا

جان عمّه قسم ،نمی بازی

یاد دارم مرا بغل کردی

گفتی ای یار آخرم نازی

 

سخنانت عجیب غوغا کرد

بند قنداقه ی مرا وا کرد

 

روی دستانِ باب ، من رفتم

با سرم باشتاب ، من رفتم

خیمه پرسید بر نمی گردی ؟

مگر اینکه به خواب ، من رفتم 

مشک سقایی ِ عمویم کو ؟

تا کنم پُر ز آب ، من رفتم

چه کنم واقعاً پدر تنهاست

عذر خواهم رباب ، من رفتم

پشتِ سرهای ما چه میریزی

اشک غم جای آب ، من رفتم

 

گر چه بی شیر ، زاده ی شیرم

می روم انتقام می گیرم

 

وقت آن شد خودی نشان بدهم

ناتوانم تو را توان بدهم

در میان قنوت دستانت

چون علی اکبرت ، اذان بدهم

دوست دارم کنار پیکر تو

با لبی خشک و تشنه جان بدهم

یا ز سر نیزه چون سرت با سر

به سر عمه سایبان بدهم

یا همین که رباب لا لا گفت

با سرم نیزه را تکان بدهم

 

تا ز حلقم سپیده پیدا شد

حرمله با سه شعبه اش پا شد

 

یک سه شعبه مرا ز عمه گرفت

خنده را بی حیا ، ز عمه گرفت

در هیاهوی دست و پا زدنم

بی سر و بی صدا ز عمه گرفت

تیر پایان به جمله داد و مرا

در هوا بی هوا ز عمه گرفت

چه بلایی سر رباب آمد

چه غمی عمه را ز عمه گرفت

 تن من دست خاک ، سر را هم

سر این نیزه ها ز عمه گفت

 

اصغرت بال و پر در آورده

از سر نیزه سر در آورده

 حسن خاکی