نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

دانلود مداحی زیباجواد مقدم در شب تاسوعا


دل در بند عشق ساقی دریا دل

ذکر نام زیبات واسه حل مشکل

نقش سربند حسین ، توی میدون جنگ

ذکر طوفانی یا ابوفاضل

 

دریا دریا دریا ، اشک من میباره

دنیا دنیا دنیا ، غم رو دل میذاره

صحرا صحرا صحرا ، دل شده آواره 


دانلود با حجم 3 مگا بایت

دانلود


بی تابیم ... ما همه بی تابیم ....

مشک بر دوش به دریا آمد


گذر نخلستان

 

مشک بر دوش به دریا آمد
همه گفتند که موسی آمد

نفس آخر ماهی ها بود
ناگهان بوی مسیحا آمد

از سر و روی فرات، آهسته
موج می ریخت که سقا آمد

او قسم خورده که سقا باشد
آن زمانی که به دنیا آمد

دست بر زیر سر آب نبرد
علقمه بود که بالا آمد

از کمین گذر نخلستان
با خبر بود که تنها آمد

کاش آن تیر نمی آمد، حیف
از ید حادثه امّا آمد

انکسار از همه جا می بارید
از حرم شاه حرم تا آمد

داشت آماده ی هجرت می شد
که در این فاصله زهرا آمد

از دل علقمه زیبا می رفت
مثل آن لحظه که زیبا آمد

علیرضا لک

آسمان دل امشب شد هوایی عباس


آسمان دل امشب شد هوایی عباس

شاید امشبی گردد دل فدائی عباس


کربلای بی عباس عاشقی بی عشق است

کربلا شده مات از دلربائی عباس


گو به موسی عمران گرخدا رو خواهی دید

این جمال زیبا و کبریائی عباس

 

سرزمین زینب جز نینوا نمی باشد

خانه اش بود قلب نینوائی عباس


چون ندای تکبیرش سوی آسمان خیزد

خالقش شود مست از لب گشائی عباس


پادشاهی خدا به من بخشد

از خدا نمی خواهم جز گدائی عباس


دل زکربلا کندن قلب آهنین خواهد

دل کجا رود بعد از آشنائی عباس


زنده ای و می خوانی درد هجر یاران را

از حسین کمر خم شد در جدائی عباس

ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب


ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آب
شرمنده مروت تو تا قیامت آب


در ظهر عشق، عکس تو لغزید در فرات
شد چشمه حماسه ز جوش شهامت آب

 
دستت به موج داغ حباب طلب گذاشت 
اوج گذشت دید و کمال کرامت آب


بر دفتر زلالی شط خط «لا» نوشت
لعلی که خورده بود ز جام امامت آب


لب تر نکردی از ادب، ای روح تشنگی 
آموخت درس عاشقی و استقامت آب


ترجیع درد را ز گریزی که از تو داشت 
سر می‌زند هنوز به سنگ ندامت آب


از نقش سجده کرده نخل بلند تو 
آیینه‌ای‌ست خفته در آه ملامت آب


از ساغر سقایت فضلت قلم کشید
گسترد تا حریم تفضّل ز عامت آب


زینب، حسین را به گل سرخ خون شناخت 
بر تربت تو بود نشان و علامت آب


از جوهر شفاعت سعی‌ات بعید نیست
گر بگذرد ز آتش دوزخ سلامت آب


می‌خوانمت به نام ابوالفضل و شوق را 
در دیدگان منتظرم بسته قامت آب 


آمد به آستان تو گریان و عذرخواه
به عزم پای‌بوسی و قصد اقامت آب

 

 

خسرو احتشامی