رسید وقت رسیدن به ضربه های کسی
شکست حنجره اما به زیر پای کسی
آهای خنجر کهنه! نمی شود نبری؟
نمی شود که بمیرد کسی به جای کسی؟
کمی گذشت و هجوم دوباره ای آمد
ردا برای کسی شد، زره برای کسی
به روی نیزه نشستی و عرش مال تو شد
به پای نیزه نشسته غم صدای کسی
فرشته
ها همه با هم به گریه افتادنـد
به مادرانه ترین سوزه های های کسی
علیرضا لک
گودال شعر قتلگاهی گودال خوانی روضه باز
این شعر را به اذن رقیه سروده ام
اصلا برای لعن امیه سروده ام
هر بیت شعر را به اذن نگاهتان
ابیات نه، همه آیه سروده ام
شرمنده ام که قافیه ام کربلا نشد
آخر برای عرض گلایه سروده ام
افتاده ام به پایتان چشمم به رویتان
گریان روضه ای که کنایه سروده ام
چیزی به چنته ام نبود اینبار هم ببین
تنها به یک نگاه رقیه سروده ام
کربلایی ایوب شجاعی