نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

السلام علیک یا ارباب ...


خورشید سربرهنه برون آمد چون گوی آتشین و سراسر سوخت 
آیینه‌های عرش ترک برداشت قلب هزارپاره حیدر سوخت 


از فتنه‌های فرقه نوبنیاد، آتش به هر چه بود و نبود افتاد 
تنها نه روح پاک شقایق مرد، تنها نه بال‌های کبوتر سوخت 


حالت چگونه بود؟ نمی دانم، وقتی میان معرکه می دیدی 
بر ساحل شریعه خون آلود آن سروِ سربلند تناور سوخت 


جنگاوری ز اهل حرم کم شد، از این فراق قامت تو خم شد 
آری، میان آتش نامردان فرزند نازنین برادر سوخت 


هنگام ظهر کودک عطشان را بردی به دست خویش به قربانگاه 
جبریل پاره کرد گریبان را وقتی که حلق نازک اصغر سوخت 


در آن کویر تفته آتشناک آن‌قدر داغ و غرق عطش بودی 
تا آن‌که در مصاف گلوی تو حتی گلوی تشنه خنجر سوخت


چشمان سرخ ملتهبی آن‌روز چشم‌انتظار آمدنت بودند 
امّا نیامدی و از این اندوه آن چشم‌های منتظر آخر سوخت 


می خواستم برای تو، ای مولا، شعری به رنگ مرثیه بسرایم 
امّا قلم در اوّل ره خشکید، اوراق ناگشوده دفتر سوخت

 

 

یدالله گودرزی

بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد


بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد

آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد

 

مقصود از تکلم طور از تو گفتن است

موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد

 

روز ازل برای گلوی تو هیچ کس

غیر از خدای عز و جل خونبها نشد

 

در خلقتش زمین و مکانهای محترم

بسیار آفرید ولی کربلا نشد

 

گرچه هزار سال برای تو گریه کرده اند

یک گوشه از حقوق لب تو ادا نشد

 

ما گندم رسیده شهر ری توایم

شکر خدا که نان تو از من جدا نشد

 

یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم

حالا که کربلای تو روزی ما نشد

 

داغ تو اعظم است تحمل نمی شود

در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد

  

علی اکبر لطیفیان

آمدم تا از غمت لبریز گردم یا حسین


آمدم تا از غمت لبریز گردم یا حسین

سوختم از آتش عشقت زسرتاپا حسین

 

آمدم تا این کویر تشنه  دل را کنم

با خروش زمزم چشمم دو صددریا حسین

 

آمدم در کربلا تا گوهر جان را کنم

در کنارمرقد شش گوشه ات پیدا حسین

 

آمدم که قطره ای گردم زدریای غمت

تا شوم مشمول لطف مادرت زهرا حسین

 

با سرشک دیده ام یاری دهم دلدار را

جان ناقابل نمایم در رهت اهدا حسین

 

هرکجا نام تو بردم سینه ام آتش گرفت

یک حسینیه به سینه کرده ام بر پا حسین

 

آمدم در قتلگاهت ای شهید تشنه لب

می کشیدم از دل غمدیده نجوا وا حسین

 

خیمه هایت گوئیا درپیش چشمم سوختند

آتشش هرگز نگردد در دلم اطفا حسین

 

با لب خشکیده بر امت دعا کردی ولی

پاسخت دادند با شمشیر ودشنه یا حسین

 

 

مجید رجبی