نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...
نوای کربلا

نوای کربلا

شعر و دانلود مداحی و تصاویر مذهبی - نیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسین ...

مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد


مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد

وقتش شده که بیرق و پرچم بیاورید

 

مــردم کتـیبه هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟

باز این چه شورش است که...عالم بیاورید

 

خواهید از خدا که در این شصت روز عمر

در بـیـن روضــه هــا نـکـنــد کـم بـیـاوریـد

 

این اشک ها برای حسینی شدن کم است

صـد چـشـمه چـشـم، کوثـر و زمـزم بیـاوریـد

 

هنگام روضه خواندن ذاکر درون ذهن

تصـویــر قـتلــگـاه مــجـسّـم بیــاوریـد

 

هر سینه نیست قبر حسین و مطاف او

در هـیـئـت غـمـش دل مَـحـرم بـیــاوریـد

 

فَلتُلطَمُ الخُدود و تُشَقُّ الجُیوب را

بـر گـونه ها و سـینه فـراهـم بـیـاوریـد

 

رخت سپید کنده و در گنجه افکنید

پـیـراهــن ســیـاه مـحـرّم بـیــاوریـد

 

پیشواز محرم


لباس مشکی ما را به دستمان بدهید 
به ما حسینیه ی گریه را نشان بدهید

مرا که راهی بزم عزای اربابم
برای زود رسیدن کمی توان بدهید

اگر خدای نکرده در آخر خطم
به جان اشک سه ساله مرا امان بدهید

نماز گریه ی ما با امامت سقاست
به روی مأذنه ی کربلا اذان بدهید

برای آنکه بمانم همیشه بر درتان
به کلب قافله ی عشق استخوان بدهید

قسم به حرمت چشمانتان اگر مُردیم
به روی سنگ حسینیه غسلمان بدهید

 

نام شعر : اذان گریه
 شاعر :علی اکبر لطیفیان

 

 

اسلام علیک یا ارباب 

کبوتر حرم


دل همیشه غریبم هوایتان کرده است

هواى گریه پایین پایتان کرده است

 

 وَ گیوه‏هاى مرا رد پاى غمگینت

مسافر سحر کوچه هایتان کرده است

 

 خداش خیر دهد آن کسى که بال مرا

کبوتر حرم باصفایتان کرده است

 

 چگونه لطف ندارى به این دو چشمى که

کنار پنجره هایت صدایتان کرده است ؟

 

 چگونه از تو نگیرم نجات فردا را ؟

خدا براى همین‏ها سوایتان کرده است

 

چرا امید ندارى مدینه برگردى ؟

مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است ؟

 

 میان شهر مدینه یگانه خواهرتان

چه نذرهاى بزرگى برایتان کرده است

 

 تو آن نماز غریب همیشه‏ها هستى

که کوچه‏هاى خراسان قضایتان کرده است

 

سپیده‏اى و به رنگ شفق در آمده‏اى

کدام زهر ستم جابجایتان کرده است

 

علی اکبر لطیفیان

 

از غم تو یا حسین همیشه دلم بی قراره ......... آسمون این چشام ابرای همیشه بهاره ........

یک قافله گل به کربلا می آید


 از کعبه ی دل صدای پا می آید

موجی  ز  نوای  آشنا  می آید

با عطر عجیبی که به ما می گوید:

یک قافله گل به کربلا می آید

 

عشق است که در کنج دلم غم آمد

توفیق     عزاداری    و     ماتم   آمد

هنگامه ی نغمه های چاووش رسید

بی تابی      ایّام      محرّم    آمد

 

از سمت جنون سوی شما می آییم

دیوانه  و  مست  و  بی نوا می آییم

ما همچو شما مقصدمان دریا است

رودیم  و به عشق  کربلا  می آییم

 

باشد که چو آب از عطش پر باشیم

لب  تشنه ی آن لبان  پر در باشیم

ای کاش  که  با  جنون  مردد  آییم

ما نیز در این قافله چون حر باشیم

 

از  خویش   گذشتی  و   بریدی  زغیر

رفتی که  شوی  معنی  ختم  به خیر

در   آیینه ی   یار  چه   دیدی  آن  روز

کاین گونه ز جان دست کشیدی زهیر؟

 

پرواز   تو    بی نهایتی   دیگر   بود

عاشق   شدنت  عنایتی  دیگر   بود

چون جد خودت به عشق مبعوث شدی

پیغمبریت    حکایتی    دیگر    بود

 

آیینه شدی در تو تبسّم کردم

دریا شدی و در تو تلاطم کردم

تا در تب و تاب دسته ها غرق شدم

یکبار ه ترا ز چشم خود گم مردم

 

ای کاش به دریای غمت غرق شوم

در  حزن  عزا  و  ماتمت غرق شوم

ای کاش که قسمتم شود با این موج

روز   دهم   محرمت  غرق   شوم 

  

امین علیمردانی


.................... دوباره باز داره میاد بوی محرم