کوچه
تا خانه بجز راه کم ومختصری نیست
آهسته برو صبر کن اینجا خطری نیست
بعد از پر وبالی که زدم دور وبرم را
گشتی که ببینی اثر از بال وپری نیست؟
رفتیم به خانه نکند گریه کنی خب
قربان تو که خوبتر از تو پسری نیست
وقتی که رسیدیم تنت اینبار نلرزد
یک طور نشان میدهی اصلا خبری نیست
حالا به رخم خیره شو تا خوب ببینی
از ضربه ی آن حادثه دیگر اثری نیست؟
از روسری وگوش من این منظره پیداست
بر شاخه خونی شده دیگر ثمری نیست
حسین رستمی
شعرفاطمیه شهادت حضرت زهرا روضه باز شعر شهادت شعر کوچه لعنت الله عمر روضه کوچه و امام حسن
در را که با شتاب لگد وا نمی کنند
دیوار را که صفحه گلها نمی کنند
گلبرگ یاس را که با آتش نمی کشند
سیلی نصیب صورت حوراء نمی کنند
آتش به درب خانه ی رهبر نمی زنند
توهین به بیت و سرور مولا نمی کنند
با کودکان خانه که مشکل نداشتند
رحمی چرا به گریه ی آنها نمی کنند
مردم به جای بیعت و همیاری امام
غربت نصیب رهبر تنها نمی کنند
در پیش چشم غیرت مردانه ی کسی
حمله به دست و بازوی زنها نمی کنند
زن را به قصد کشت به کوچه نمی زنند
جمعی اگر زدند تماشا نمی کنند
کاری اگر به دست تماشاگران نبود
دیگر گره ز کار عدو وا نمی کنند
حتی اگر سفارش پیغمبری نبود
اینگونه با ولای علی تا نمی کنند
دردا که درد دین به دل اهل خدعه نیست
حیله گران ز توطئه پروا نمی کنند
محمود ژولیده
شعرفاطمیه شهادت حضرت زهرا روضه باز شعر شهادت شعر کوچه لعنت الله عمر
شب شهادت حضرت زهرا (س)1389
روضه
کربلایی حسین سیب سرخی
زمینه
حیدر نگران با دو چشم تر شد یاس علی چون نیلوفر
کربلایی حسین سیب سرخی
زمینه
وقتی میان کوچه ها دستان حیدر بسته بود
کربلایی حسین سیب سرخی
واحد
بهار خونه ی علی دیگه به رنگ پاییزه
کربلایی حسین سیب سرخی
واحد
عالم ندیده با وفا یاری مثال بانوی حیدر
کربلایی حسین سیب سرخی
ذکر
امیرالمومنین
کربلایی حسین سیب سرخی